میلتون فریدمن فقید به چین سفر کرد، او را به بازدید از یک پروژه ساخت کانال بردند. اقتصاددان مشهور از چینی ها پرسیده بود چرا در این پروژه از بولدوزر و ماشین های خاکبرداری استفاده نمی کنید و کار را سخت می کنید؟ به او پاسخ داده بودند حواسمان به این هست، ولی می خواهیم اشتغال بیشتری برای ملت ایجاد کنیم. فریدمن پاسخ داده بود: آهان، فکر کردم می خواهید کانال بسازید، در حالیکه پروژه واقعی شما ایجاد شغل است، پس بهتر است بیل را از کارگران بگیرید و به هرکدام یک قاشق بدهید، به این شکل شغل بیشتری هم ایجاد می شود!

 

ایجاد اشتغال با ایجاد ثروت فرق دارد، اولی خیلی کار دشواری نیست، یادم هست یکی از دوستان شاغل در یکی از شرکت های زیرمجموعه سازمان گسترش چند سال پیش می گفت رئیس وقت سازمان در دوران مهرورزی به بازدید کارخانه آمده بود و بخشی از فرایند تولید مجهز به روبات را به او نشان دادیم و برایش از مزایای کار گفتیم، او پاسخ داده بود که با این همه ادم بیکار در مملکت لازم نیست شما به فکر این قرتی بازی ها باشید، آدم بیشتر استخدام کنید. آن دوست می گفت که ما هم مجبور شدیم فعلا اتوماسیون و روباتیک را کنار بگذاریم. نمی دانم الان وضع چگونه است، ولی توصیه آن رئیس البته از نظر سیاسی موجه بود.

 

اما ایجاد ثروت کار دشواری است، راه ثروت آفرینی فقط ایجاد شغل نیست، بلکه گاهی از بین رفتن مشاغلی است که دیگر لازم نیستند. پیشرفت فناوری و نوآوری بسیاری از شغل ها را غیرضروری می سازد و این به معنای بیکاری موقت برخی افراد است. در کشاورزی سنتی تعداد بیشتری مشغول به کارند، ولی خروجی کار قابل مقایسه با کشاورزی مدرن و تکنولوژیک نیست، درست است که با به بازار آمدن تکنولوژی های جدید تعداد کمتری برای کشاورزی نیاز است، ولی در عوض با افزایش بهره وری تعداد بیشتری از انسان ها می توانند به غذا و خوراک با قیمت پایین تر دسترسی داشته باشند.

 

بهترین راه ایجاد ثروت همان بازار آزاد و کارآفرینی است، کارآفرینانی مثل گیتس و جابز و البته نمونه های ایرانی آنها بهتر از هر بوروکرات دولتی می دانند چگونه ثروت ایجاد کنند. دولتی ها اهل سیاست اند، از آنها نباید انتظار ثروت آفرینی داشت  و ایجاد شغل هم برای آنها پروژه ای سیاسی است. اینکه مسیر رسیدن به چنین هدفی در ایران ما چگونه است، البته ساده نیست، والله اعلم.

لینک مرجع