راست و دروغش با راوی، می گویند صدام حسین جایی نوشته خداوند سه موجود را بی دلیل خلق کرده است: مگس، یهودی ایرانی! آن جانی تکریتی کینه ای غریب به ایرانی داشت، پیشترها محمدرضا شاه او را با قرارداد الجزایر تحقیر کرده بود، در کنار قدرتی بزرگ مانند ایران امثال وی امکان عرض اندام نداشتند. عراق حتی پیش از انقلاب محلی برای تحرکات مخالفان رژیم ایران شده بود، عرفان قانعی فرد از شاه سابق نقل می کند که بعد از قرارداد الجزایر به سرلشگر پاکروان گفته بود حیف که نمی شود همه چیز را گفت اما این دیوانه به ایران و ایرانی خیال سوء دارد.

 

شاه ایران که از نظر سیاسی واقع گرا بود، بی دلیل آن همه تسلیحات را خریداری نکرده بود، او می دانست که قدرت را باید با قدرت مهار کرد، همزیستی با امثال صدام حسین ممکن نبود. عرب ها پیش از انقلاب هم همسایگان آرامی نبودند، از همان دوران جمال عبدالناصر با ایران مشکل داشتند و مخالفان شاه را حمایت می کردند، نقل می کنند هویدا به یکی از شیوخ عرب گفته بود که نمی شود پیش روی ما اظهار دوستی کنید و چون در خلوت می روید آن کار دیگر، ما چنین دوستانی نیاز نداریم. بعد از انقلاب که اوضاع را مناسب دیدند و حکومت جدید را تهدیدی برای موجودیتشان احساس می کردند، از کمک به برادر تکریتی خود دریغ نکردند. از قول ژنرال علوی کیا آورده اند: “آن همه ژنرال نظامی ‌و افسر برجسته امنیتی بخاطر پرونده سازی این چپ ها و توده ای های ملعون اعدام ‌شدند و شیرازه امنیت مملکت از هم‌ پاشید و صدام هم فرصت را متناسب دید و خلا را شناخت”.

 

در اسناد اخیر آمریکایی ها آمده است که حتی کسی مثل سلطان قابوس عمان، چگونه بنا داشته برای حمله به ایران پایگاه در اختیار بعثی ها قرار دهد و با تهدید یانکی ها منصرف شده است، نقش بقیه عرب ها که نیاز به توضیح ندارد. یاسر عرفات فردای انقلاب به ایران آمد، ولی در نهایت کنار برادر عربش قرار گرفت. بماند که کسانی مثل رجوی و بختیار زیر چتر بعثی ها و با حمایت صدام مثلا می خواستند با حکومت ایران مبارزه کنند!  

 

این روزها یادآور رشادت جوانان ایرانی است که نگذاشتند خوزستان عربستان شود و هرچند برخی از آنها زبانشان عربی بود،  اما بیش از آن ایرانی بودند و با جانشان از این گربه بزرگ حفاظت کردند. در این جنگ بی تدبیری داخلی ها هم کم نبود و کاش عقلانیت حاکم بود، اما عزیزی گفته است بین شمال و جنوب خلیج تا ابد فارس فقط فاصله جغرافیایی نیست، یک فاصله عمیق فرهنگی و پرناشدنی است. پیشتر نمیشد با عرب ها بی دردسر زیست، اکنون هم نمی شود. البته این توصیه به دشمنی کور نیست، بلکه گوشزد کردن لزوم دیپلماسی خردمندانه است.

لینک مرجع