همواره می توان شباهت هایی میان حال و گذشته یافت، ولی اگر احوال و افکار برخی درست مانند دویست سال گذشته باشد اوضاع غریبی می شود، حضرت استاد جواد طباطبایی که عمر او دراز باد و از نوادر روزگار ماست، نوشته است یکی از اهل عرفان و هپروت در دوره قجرها سری به پاریس می زند، او بعد از گشتن در شهر فرنگ می نویسد:

“علم هرچیز را در پاریس به حد کمال رسانده اند و جمیع چیزهایی که در پاریس موجود است به اعلا درجه کمال است و چیزهای پست را کم کم متروک نموده اند …”

اما وقتی از آزادی و قانون و دلیل رشد فرنگ می شنود، می نویسد:

“پس معنی آزادی صرف اختیار زن ها در بی عصمتی زن ها شد والا در فرنگستان مردم ابدا آزاد و به اختیار خود نیستند. مثلا اگر کسی در کوچه زیاد تند برود، پلیس او را می گیرد که چرا تند رفته و اگر خیلی یواش راه برود، باز پلیس می گوید چرا یواش راه می روی.”

یا

“… حقیقت این آزادی بی ناموسی و بی عصمتی است که هیچکس اختیار زن خود را در شهر ندارد، اگر زنی بخواهد با مرد اجنبی حرکت کند، آزاد و مختار است چرا که آن زن آزاد است و فرنگستان شهر آزادی است.”

 او را به تماشاخانه می برند و می نویسد:

“باری، قصه ها و تماشاهای پاریس همه از این قبیل است، هوش و گوش مردم را برای این کارها دزدیده اند و مردم اوقات خود را بعد از کسب، صرف تماشای این نوع مضحکه ها و لهو و لعب ها می نمایند و ابدا در تمام پاریس دین و مذهب و دیانت و معنویت و روحانیت و حقیقت و انسانیت و ناموس و عِرض و مردی و مردانیت و غیرت به هیچ وجه یافت نمی شود …”

 و حسرت می خورد:

“افسوس و صد افسوس که هنوز بخت اهالی مملکت ایران خوابیده و مردمش بی هنر و بی علم و بی کمال تربیت می شوند … خداوند ان شا الله لطف خود را شامل آنها فرماید.”

 مرد هپروتی که به دنبال معنویت بود سری به کلیسا و کتابخانه نمی زند، ولی تماشاخانه و مراکز عشرت را از دست نمی دهد. هنوز نمی خواهد باور کند که قرار نیست مردمی مورد لطف خداوند قرار بگیرد و یکباره اوضاعشان زیر و رو شود چنانکه احتمالا اهل عرفان بر این باورند. مناسبات اجتماعی در فرنگ پیامد یک منظومه پیچیده علت ها و حاصل تدبیر و اندیشه   است که تکلیف خودشان را با همین کلمه قبیحه “آزادی” روشن کرده اند. امروز هم بسیاری از سلبریتی های متفکر! در این حوالی توصیف شان از غرب از آنچه گفته شد فراتر نمی رود. با دوستی فرهیخته دیشب صحبت از شیوه اصلاح آنها بود، به او می گفتم؛ به نظرت می شود با گوریل شطرنج بازی کرد؟ او معتقد بود شاید بشود، ولی حقیقتش خیلی خوش بین نیستم، والله اعلم