اوایل دهه ۱۹۸۰ رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت امریکا، استراتژی مهار روسای جمهور پیشین در برابر توسعه طلبی شوروی را کنار گذاشت، پیش فرض او این بود که شوروی یک رژیم تهاجمی و انقلابی است که از علیرغم تصویر بیرونی از درون شکننده است.

 

ریگان در سال ۱۹۸۳  طرح جدیدش را در قالب دستور اجرایی ۷۵ ابلاغ کرد، یک استراتژی جامع که از همه ابزارهای قدرت پنهان و آشکار امریکا بهره می گرفت؛ ارتقای چشمگیر توان نظامی، جنگ اقتصادی، حمایت از نیروها ناراضی و گروه های مخالف شوروی و حمله ای همه جانبه به مشروعیت ایدئولوژی رژیم حاکم بر مسکو!

 

ترامپ هم باید نسخه جدیدتری از دستور اجرایی ۷۵ را برای ایران به کار بگیرد و فقط این کشور را یک خطر هسته ای نبیند، آن توافق هسته ای مضحک اوباما جلوی ایران را نخواهد گرفت. در طی این مدت ایران به توانمندی های موشکی و قدرت بیشتری دست پیدا خواهد کرد و اقتصاد قدرتمندتری هم خواهد داشت و بعد از اتمام قرارداد در مدت کوتاهی به یک قدرت هسته ای مهارناپذیر بدل خواهد شد.

 

این دستور جدید باید قدرت ایران را در خاورمیانه، کشور به کشور، کاهش دهد و خنثی کند. اروپایی ها که با بلای تروریسم و هجوم پناهجویان مواجه اند، از اقدام امریکا برای تعیین تکلیف سوریه استقبال می کنند. شلیک ۵۹ موشک توماهاک، بمباران مواضع گروه های حامی سوریه و ایران، سرنگون کردن جنگنده سوریه و پهپادهای ایران و وضع ۲۸۱ مورد تحریم برای سوریه در ۵ ماه نشان از ورودی جدی امریکا به غائله سوریه دارند و امیدوارکننده به نظر می رسند.

 

امریکا باید شبکه ایران در سراسر جهان از جمله در اروپا و امریکا را متلاشی کند، مایک پمپئو، رئیس سیا، این کار را شروع کرده است و می خواهد با همکاری دولت های سنی مشی تهاجمی تری نسبت به حضور ایرانی ها اتخاذ کند. تحریم های بسیار بیشتری مورد نیاز است، تحریم اخیر سنا با ۹۸ رای شروع خوبی بود، ولی کافی نیست، باید منابع مالی ایرانی ها و سپاه پاسداران را در سراسر جهان خشکاند.

 

حمایت از نیروهای حامی دموکراسی به ویژه مخالفان قضایای پس از انتخابات ۸۸ هم گزینه دیگری است، حضور مردم و دولت روحانی را هم نباید جدی گرفت، شکاف در حال گسترش است، باید روی فساد و بحث های حقوق بشری بیشتر مانور داد، باید ایرانی ها متوجه شوند که بین یک قرارداد جدید و فشار همه جانبه امریکا یکی را می توانند انتخاب کنند. شش سال بعد از استراتژی فشار ریگان، شوروی فروپاشید، ترامپ هم باید همان معامله ریگان با کمونیست ها را با ایران بکند، وگرنه با کابوس ایران هسته ای کمتر از یک دهه فاصله خواهیم داشت!

 

آنچه در بالا آمد ترجمه ای آزاد از مقاله مارک دوبویتز در وال استریت جورنال بود، او مدیر یک اندیشکده محافظه کار، بنیاد دفاع از دموکراسی است. او از تندترین مخالفان ایران به شمار می آید و هوادار افزایش فشارها و تحریم ها به ایران است، صدای آنها در دولت ترامپ بلندتر شده است، پیش بینی اینکه کار به کجا می رسد، در تخصص متخصصین فال قهوه است، ولی بد نیست تفکرات طیف محافظه کار در مورد این گربه بزرگ را بدانیم.

لینک مرجع