در صد روز اول دولت ترامپ در پنج کشور مختلف تحرکات نظامی جدی داشته است؛ یمن، سوریه، کره شمالی، افغانستان و عراق و گزینه برخورد با ایران هم که همیشه روی میز بوده است. ترامپ به تازگی درخواست افزایش بودجه نظامی ۵۴ میلیارد دلاری کرده است، بد نیست بدانیم این نزدیک به کل بودجه نظامی ۶۶ میلیارد دلاری روسیه است. سه گزینه محتمل برای بالا گرفتن درگیری ها در آینده سوریه، ایران و کره شمالی اند.

 

چین و روسیه نگران بالا گرفتن تنش ها در شبه جزیره کره اند، اعتقاد چینی ها اینست که امریکا در گذشته و حال از رواج دلار به عنوان ارز جهانی بارها به سود خود استفاده کرده است. استفاده از اسکناس سبز در مبادلات بین المللی و اعتبارهای بانکی منبع درآمد مطمئنی برای دولت امریکا بوده است. به باور چینی ها بعد از آنکه نیکسون استاندارد طلا برای دلار را در سال ۱۹۷۱ملغی کرد، ایالات متحده با ایجاد چرخه های رونق و رکود در میان دیگر کشورهای دارنده دلار، از اوضاع به نفع خود بهره برده است.

 

گفته اند با توجه به ارز جهانی بودن دلار، امریکا توانسته است از تورم بالا در امان بماند و البته به دلیل پایین نیامدن ارزش آن، دستش برای چاپ و عرضه نامحدود دلار  باز نیست، پس اگر برای هزینه هایش نیاز به مقدار بیشتری دلار داشت و ذخیره در دسترس کافی نبود باید چه کند؟

 

راه آن را هم پیدا کرده اند، صدور اوراق قرضه و برگرداندن دلار به امریکا! به زبان ساده تر از یک طرف دلار چاپ می شود و عرضه می شود از طرف دیگر از طریق اوراق دوباره به اقتصاد امریکا برمی گردد. سه بازار کالا (کمودیتی)، اوراق خزانه و سهام آن دلارهای جدید را دوباره جذب می کنند. این فرایند چاپ دلار، صادر کردن آن به دیگر کشورها و بازیافت دوباره دلارهاست که امپراتوری مالی امریکا را ساخته است و از ۱۹ تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی شاید ۵ تریلیون آن مربوط به بخش واقعی اقتصاد  باشد.

 

اما یک ترفند دیگر هم نیاز است؛ باید دیگر فرصت های سرمایه گذاری رقیب را پرریسک تر کرد تا افراد به سوی خرید اوراق خزانه بروند که بدون ریسک اند. برای مثال در دهه هفتاد در امریکای لاتین که اقتصاد کشورهای منطقه با توجه به دلار ضعیف رونقی یافته بود، ایالات متحده برای کاهش تورم، نرخ بهره را بالا برد و این باعث شد که سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری جذاب تر، یعنی خرید اوراق خزانه هجوم بیاورند. بحران امریکای لاتین را فراگرفت و بازار سرمایه امریکا به رونق افتاد و بهره هم پایین آمد. در آسیا جنوب شرقی هم اتفاق مشابهی افتاد.

 

اما از نگاه چینی ها قضیه پیچیده تر است، آنها ادعا می کنند؛ سرنگونی صدام به این دلیل بود که می خواست نفت را به جای دلار با یورو مبادله کند (دیدگاه جنگ های پترو دلار) یا حضور در جنگ یوگسلاوی برای تضعیف یورو بود و گفته اند که با شلیک اولین موشک کروز در کابل، شاخص داو جونز ۶۰۰ واحد در یک روز بالا رفت!  

 

به اعتقاد چینی ها همین ترفند در چند سال گذشته برای آنها به کار گرفته شد، ولی با توجه به دولتی بودن بانک ها و کنترل خروج سرمایه اثر آن را خنثی کردند و فرار سرمایه جدی صورت نگرفت. همچنین می گویند کره شمالی، سوریه و ایران در خاورمیانه و آسیا پاسیفیک قرار دارند که این دو منطقه صاحب بیشتر مقدار ذخیره دلاری اند و عجیب نیست با بالا گرفتن احتمال جنگ فرار سرمایه اتفاق بیفتد، سرمایه هایی که برای خرید اوراق خزانه امریکا استفاده خواهند شد!

 

در مورد ادعای چینی ها حرف و حدیث کم نیست، ولی آنها بر پایه تحلیلشان نقشه هایی هم دارند که باید دید، راستی بازار طلا را خوب دنبال کنید!

لینک مرجع