بسیارانی تصور می کنند که واقعا در مملکت ایرانی اسلامی ما خبرهایی است و این حوالی کرور کرور استعداد خوابیده است. انگار همه چیز حی و حاضر است و فقط یک “یا علی” نیاز است تا ایران بشود سوییس! آنها بر این باورند که به واقع ایران و کشورهای صحرای خاورمیانه جز میوه جات اند و فقط نیاز به “خودباوری” دارند تا مشت محکم را بر دهان بقیه بکوبند. اما کار به این سادگی نیست.

 

دُن کرلئونه می گفت که برایش مهم نیست که یک مرد از چه راهی پول در می آورد، ولی از قرار برای آنکه بفهمیم یک کشور با خودش چند چند است، بیش از همه باید ببینیم از چه راهی پول در می آورد. از شعارهای اهل سیاست که بگذریم، مملکت ما عمدتا روی پول نفت می چرخد. کشورهایی که منابع زیرزمینی ندارند، برای توسعه، مجبورند این کمبود را با پرورش استعدادهای روی زمین و عقلانیت جبران کنند. اما خوشبختانه در ایران نیازی به این قبیل حرف ها نیست! صد سالی است به ما خبر داده اند که زیر پایتان نفت است و فهمیده ایم بدون نیاز به تدبیر و زحمت و کارآفرینی و … می شود پول در آورد.

 

درست است که ایرانی ها فکر می کنند از هوشمندترین ها در جهانند و سابقه تاریخی شان خار چشم اجنبی است، ولی اهل دل می دانند که با حلواحلوا کردن دهان شیرین نمی شود. تولید ثروت در همه جا دشوار است و در این مملکت عشقی دشوارتر. چون ما فکر می کنیم خیلی کارمان درست است، قرار نیست در واقعیت هم همین طور باشد. درآمد نفتی که بالا باشد شاه سابق حرف از باج ندادن به چشم آبی ها می زند و مرد مهروز هم به همه دنیا درس “مدیریت جهانی” می دهد، ولی با پایین آمدن آن همه فتیله را پایین می کشند و می فهمند که باید فکر نان کرد. این قضیه در بسیاری از کشورهای نفتی به درجاتی رخ می دهد و پول نفت بالا و پایین شود، اقتصاد و سیاست و فرهنگ و بقیه چیزها هم دچار تحول می شود.  

 

 در این یادداشت کوتاه دنیای اقتصاد با ارجاع به برخی منابع به این موضوع و گفتمان ضدتوسعه پیامد آن اشاره کرده ام، توصیه اینست که زیادی نخواهیم خودمان را به رخ این و آن بکشیم و از دنیا طلبکار باشیم که چرا ما را به حد کافی دوست ندارید. سرمان به کار خودمان باشد و زیاد بی روغن سرخ نکنیم، بفهمیم اینی که الان هم هست از برکت نفتی است که اجنبی برایمان کشف کرده است و کمربندها را برای فردای بدون نفت محکم ببندیم. افسری “اینگیلیسی” که گویا در دوره قجر گذرش به این حوالی افتاده بود، زمانی گفته بود؛ “ایرانیان جز سطحی ترین معنای واژه، از هرگونه حس وطن پرستی عاری اند”. امروز هم حرفش خیلی پرت نیست، وطن پرستی کار دشواری است و بیش از شعار نیازمند عقلانیت است. حواسمان باشد دوران نفت سر رسیده است و “ایران” را باید حفظ کرد.

 

لینک مرجع