چندی پیش یکی از صاحبنظران علوم نظامی درباره نوعی موشک پیشرفته “ای جی ام-۱۵۸″ نوشته بود که این موشک پرقدرت با ۱۰۰۰ کیلومتر برد اندازه کوچکی دارد و به همین دلیل می توان ۲۴ فروند از آنها را به بمب افکن های بزرگ (مانند بی-۱) سوار کرد، از این رو یک پرواز این بمب افکن ها برای از کار انداختن کل دفاع هوایی ساحلی یک کشور نیرومند جهان سوم کافی خواهد بود!
در جستجوی بیشتر مشخص شد که برای ساخت چنین موشکی از حدود ۱۵ سال پیش مشغول به کار بودند و ۳ میلیارد دلار هم هزینه کرده اند و اکنون هم قیمت هر فروند از موشک فوق الذکر ۱ میلیون و ۳۲۷ هزار دلار است. از این یک فقره که بگذریم قیمت جنگ افزار سرگیجه آور است از موشک کروز که هر دانه اش ۸۳۰ هزار دلار آب می خورد تا تانکی که ۶.۲ میلیون دلار قیمت دارد و جنگنده های که هر فروندش ۱۵۰ میلیون دلار است و همینطور هواپیمای فوق پیشرفته با قیمت یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار، زیردریایی های دو میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلاری تا ناوهواپیمابری که ۱۳ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار قیمت دارد. در کنار اینها ایالات متحده سالانه حدود ۵۲ میلیارد دلار خرج برنامه های اتمی می کنند!
این را کنار هزینه های لجستیک و نیروی انسانی و بقیه موارد بگذارید می بینید که جنگ عجب پرهزینه است! در این حوالی جنگ را بیشتر یک عمل قهرمانانه و فردی تصور می کنیم که کافی است شجاعت به میزان کافی وجود داشته باشد تا از هر مانعی بگذری، تخصصی در جنگاوری ندارم، ولی به نظرجنگ مدرن بیش از رشادت نیازمند جنگ افزار و استراتژی و تاکتیک است. ارقام بالا البته مربوط به قدرتمندترین ارتش دنیاست، ولی می شود حدس زد که در هر کشوری هزینه نگهداری یک ارتش منظم و خرید و ساخت سلاح سرسام آور است. اگر کشوری در جنگی درگیر باشد که واویلاست. (می توانید این را از حکام صحرای حجاز که با قیمت پایین نفت و جنگ های مستقیم و نیابتی روبه رو هستند بپرسید)
بدون آنکه بخواهیم بازی مرغ و تخم مرغ کنیم که کدام اولویت دارد، بدیهی است که قدرت نظامی بالا نیازمند یک اقتصاد پرقدرت است، اقتصادی که توان سوخت رسانی به ماشین نظامی کشور را داشته باشد، حجم اقتصاد کشورها به نوعی بیانگر قدرت نظامی آنها هم هست. بدون یک اقتصاد به حد کافی بزرگ بعید است بتوان قدرت نظامی بالایی هم داشت. حال سوال اینجاست برای رشد اقتصادی و بزرگتر شدن حجم اقتصاد راهی بهتر از اقتصاد بازار آزاد سراغ دارید؟