کره شمالی بر اساس نوعی ایدئولوژی خاص به نام جوچه اداره می شود که به قولی مارکسیسم- لنینیسم با طعم کره ای است و عمدتا حاصل اجتهاد پیشوایان بزرگ این دوزخی ترین کشور روی زمین است تا “سوسیالیسم” واقعی اجرا شود؛ در مورد اقتصاد هم رهنمودهای جالبی دارد.

 

حرف اصلی در جوچه “خودکفایی” است، آنها بنا دارند یک اقتصاد ملی “مستقل” به وجود بیاورند. تاکیدشان هم بر روی صنایع سنگین و ماشین سازی و دیگر صنایع اساسی است؛ در زمینه تکنولوژی دوست ندارند “وابسته” باشد و البته در مورد منابع اقتصادی و ماده خام هم می خواهند “مستقل” بمانند، البته “همکاری های بین المللی” به ویژه با حکومت های همسو را هم رد نمی کنند.

 

این کشور مظهر خودکفایی (یا به زبان اهالی اقتصاد اتارکی) است، خودش تولید می کند و خودش مصرف می کنند و از غوغای جهان هم آزاد است، تصویری که برای برخی شاید جالب به نظر برسد. گفته اند که در دهه ۱۹۹۰ کمترین وابستگی را به نفت و واردات آن را داشته است و با سوخت و منابع انرژی در دسترس خودش کارش را پیش می برد؛ در ابداع و اختراع هم دستش خالی نبوده است، علاوه به موشک جات، مثلا در صنایع نساجی و پوشاک به جای مواد معمول از ماده ای به نام وینیلون استفاده می کند که ساخت خود کره ای هاست؛ وینیلون بر خلاف نایلون و کتان که در کره شمالی به مقدار لازم امکان تولید و فراوری شان نیست، نیاز به واردات ندارد. خلاصه کره ای ها این ماده را به عنوان مظهر استقلال و حاصل روی پای خود ایستادن می دانند و به آن فیبر جوچه لقب داده اند.

 

اما واقعیت با کسی شوخی ندارد و دنیا کارتون نیست؛ کره شمالی از گذشته تا حال از کمک های گسترده اتحاد شوروی (تا قبل از نابودی آن امپراتوری شر) و چین حتی برای غذا بهره مند بوده است؛ بعد از فروپاشی شوروی هم بحران اقتصادی آن تشدید شد و قحطی گسترده ای گریبان مردم را گرفت؛ ارقام دقیقی وجود ندارد، ولی تا سه میلیون و پانصد هزار نفر را هم برای قربانیان آن قحطی ذکر کرده اند؛ در آماری دیگر از ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار آورده شده است. عکسی منسوب به آن دوران هست که سه نفر که انگار از گور برخاسته اند را نشان می دهد؛ تصویری از رنج و فلاکت و نکبت! با تمام سانسور از اخبار در داخل، بسیاری از تصویرهایی که گاه و بیگاه از زندگی مردم عادی بیرون می آید حاکی از فقر گسترده و زندگی دشوار اهالی آنجاست.

 

چیز غریبی هم نیست، هایک بزرگ پیامد این نگاه را به خوبی در “راه بردگی” شرح داده بود، از دل خودکفایی و “استقلال” چیزی جز این در نمی آید؛ وقتی آن را با کشور همسایه اش که شباهتشان کم هم نیست مقایسه می کنیم، وخامت اوضاع کره شمالی روشن تر هم می شود؛ اینکه تحرکات اخیر پیشوای جوان این کشور را چقدر باید جدی گرفت را باید اهل فن بگویند، ولی می توان با اطمینان گفت با روش سابق چیزی جز تیره روزی و فقر به بار نمی آید؛ راه پیشرفت هر کشوری ارتباط گسترده با جهان، اقتصاد بازار و تن دادن به آن همه آن چیزی است که امثال ما به آن می گویند لیبرالیسم، والله اعلم.

لینک مرجع