یکی از مواردی که منتقدان اقتصاد بازار روی آن انگشت می گذارند اینست که مدل تخیلی به نام رقابت کامل (با فرضیه هایی مانند تعداد زیاد فروشنده و خریدار در بازار، همگن بودن کالای مورد مبادله، هزینه ناچیز ورود و خروج از بازار و اطلاعات کامل فروشنده و خریدار) را در نظر می گیرند و بعد از آنجا که رقابت در دنیای واقعی با این الگو خیالی آرمانی متفاوت است، نتیجه می گیرند که دولت باید مداخله کند تا کار بسامان شود.

 

گوش اتریشی جماعت که از ابتدا هم به این حرف ها بدهکار نبود، فون هایک بزرگ زمانی گفته بود مدل رقابت کامل به دلیل اینکه بسیاری از ویژگی های دنیای واقعی (مانند نوآوری، تبلیغات و قیمت شکنی) را ندیده می گیرد اساسا رقابت به شمار نمی آید و انگیزه ای برای بهبود محصول و قیمت به وجود نمی آورد. اما همچنان مضمون “شکست بازار” از سرفصل های کتاب های رسمی اقتصاد است و به ویژه در مورد “عدم تقارن اطلاعات فروشنده و خریدار” (یعنی یکسان نبودن اطلاعات در مورد محصول در دو سوی عرضه  و تقاضا) تاکید زیادی می شود.

 

 در مشهورترین فقره “عدم تقارن اطلاعات” (در مورد بازار خودروهای دست دوم) گفته می شد از آنجا که اغلب فروشنده اطلاعات بیشتری از خریدار دارد، پس می تواند او را به اشتباه بیندازد و به اصطلاح عوام جنس را به او بیندازد. همین جاهل بودن خریدار باعث می شود به تدریج فروشندگان صادق پایشان را از بازار بیرون بکشند و کار دست شیادان بیفتد (اگر بازار آن به طور کلی ور نیفتد). اما می بینیم که این بازار همچنان وجود دارد و کارایی خوبی هم نشان می دهد، راه هایی همچون ارائه ضمانت و سیاست هایی برای پس گرفتن کالا و وجه پرداختی و همچنین حضور ارزیابان مستقل برای حل این مشکل به وجود آمده است.

 

اما اجازه دهید ادعا کنیم این “عدم تقارن اطلاعات” نه تنها بد نیست، بلکه مبنای مبادله هم به شمار می آید. جامعه بشری بر اساس تقسیم کار شکل گرفته است، یعنی هر کس کاری خاص را انجام می دهد و در مورد کارش بیش از دیگران اطلاعات دارد و سپس محصولش را با دیگران مبادله می کند و چیزی که به نظرش ارزش بیشتری دارد را به دست می آورد (عدم تقارن). اگر اطلاعات دو طرف کاملا یکی باشد اساسا مبادله ای انجام نمی شود و بازاری شکل نمی گیرد. در واقع در “همه” بازارها عدم تقارن وجود دارد و منحصر به خودروهای دست دوم نیست؛ سازنده خانه از آن بیشتر اطلاعات دارد یا خریدار آن؟ مشتری گوشت بیشتر اطلاعات دارد یا دامدار؟ کدام مبادله را سراغ دارید که در آن با “عدم تقارن اطلاعات” مواجه نباشیم؟ اینها نتیجه طبیعی تقسیم کار در جامعه است.

 

وانگهی یادمان نرود که رقابت پویا ست و فروشنده ناصادق در مقابل صادق ترها دوام نمی آورد، رقابت بی صداقتی را از بین نمی برد، ولی آن را کیفر می دهد. خوشنامی و حسن شهرت بزرگترین سرمایه اهالی بازار است. پس برای “عدم تقارن اطلاعات” در بازار نباید نگران بود، مشکل جای دیگری است: دولت!

 

در دولت است که “عدم تقارن اطلاعات” تبدیل به مصیبت می شود، شهروندان سر از کار سیاسیون در نمی آورند و آنها هر کار که بخواهند از جنگ گرفته تا چپاول اموال دیگران را به صلاحدید خود و به بهانه “خیر عمومی” انجام می دهند؛ دموکراسی و رای دادن حتی در دموکراسی های پیشرو هم دردی را دوا نمی کند، در بازار بی صداقتی کیفر می بیند و در سیاست از لوازم کار است. اگر نگران “عدم تقارن اطلاعات” هستید، چاره اش سپردن کار به یک نهاد غارتگر نیست، باید به بازار اعتماد کنید. والله اعلم.

لینک مرجع