“بی شرمی بی داد می کند… مملکت مثل چرخ کوزه گری به دور خود می چرخد… و عوام الناس حکم گوسفندانی رام و بی شبان را دارند… فقیر دیروز، امروز به مال و منال رسیده و ثروتمند دیروز مجیز او را می گوید.”
این توصیف مربوط به زمان ما نیست، بلکه در قطعه ای از پاپیروس مصری، متعلق به بیش از چهار هزار سال پیش، نوشته شده است! کمتر کسی تصور می کند که اکنون زندگی انسان بهتر از هر زمان دیگری در گذشته باشد (در یک رای گیری فقط ۵ درصد بریتانیایی ها و ۶ درصد از امریکایی ها چنین تصوری داشتند). بد نیست بدانیم در قرن ۱۸ کالری مصرفی مردم در بریتانیا از میزان مصرف یک کودک آفریقایی امروزی هم کمتر بود و یک قرن پس از آن متوسط عمر چیزی در حدود ۳۰ سال! مارکس فکر می کرد سرمایه داری فقرا را فقیرتر کرده است، ولی نمی دانست که زمان مرگش یک انگلیسی معمولی تا سه برابر بیشتر از زمانی که او به دنیا آمده است ثروتمندتر شده است (مارکس ۶۵ سال عمر کرد).
سی و پنج سال پیش از هر ۱۰ چینی ۹ نفر در فقر مطلق بود، در حال حاضر فقط ۱ نفر چنین است. آن زمان نصف جمعیت دنیا دسترسی به آب سالم داشت و اکنون بیش از ۹۰ درصد. در ۲۵ سال بعد از پایان جنگ سرد ثروت اقتصادی دنیا به انداز ۲۵۰۰۰ سال پیش از آن افزایش پیدا کرده است. ما فکر می کنیم ۶۵۰ هزار نفر عراق و افغانستان کشته شده اند و این خبر خوبی نیست، ولی یادمان نرود در دهه ۸۰ بیش از دو میلیون انسان در درگیری های داخلی کشورهایی مانند کلمبیا،آنگولا، چاد و سری لانکا کشته شدند. امروز ریسک جنگ، زندگی در سلطه دیکتاتورها و کشته شدن از حوادث طبیعی از هر زمان دیگری کمتر است.
چرا پس بسیاری فکر می کنند اوضاع بدتر شده است؟ دلیل اینست از نظر ذهنی ما گرایشی طبیعی به بدبینی داریم، این بدبینی ها و نگرانی ها ابزار زنده ماندن ما در گذشته بودند. اکنون که ثروتمندتر شده ایم، تحمل فقر و کاستی های زندگی دیگران هم دشوارتر شده است و رسانه ها هم به دلایل متعدد این بدبینی را تقویت می کنند. دنیا از همه جنبه ها بسیار بهتر از گذشته است، ولی ما نقادتر شده ایم.
دستاوردهای مادی بی همتای زندگی انسان و البته پیشرفت های فرهنگی او نظیر آزادی بیان، انتخاب سبک زندگی، دموکراسی و حق رای و آزادی زنان یکباره از آسمان فرو نیفتادند و خدایان آنها را به انسان تقدیم نکردند، این همه پیامد همان ناسزای معروف! یعنی “سرمایه داری” است، می توان البته به الترناتیوها امید داشت، ولی مراقب باشید حاصل بسیاری از چنین آلترناتیوهایی جز بازتولید بربریت نبوده است.