خیلی ها در دنیا تردید ندارند که هرچه می گذرد “فقرا فقیرتر و ثروتمندان ثروتمندتر می شوند”؛ در مملکتی آریایی اسلامی هم که ناله از زمین و زمان برای خودش نوعی سبک زندگی محسوب می شود، بدیهی است که این حرف خیلی خریدار داشته باشد. ادعایی که زیاد تکرار می شود اینست که وقتی در امریکا مدیرعامل تا بیش از ۳۰۰ برابر یک کارگر متوسط دریافتی دارد، معلوم است که نابرابری در جهان رو به افزایش است.

 

از قرار این عدد بیش از ۳۰۰ برابر (دقیقتر بگوییم ۳۴۷ برابر) از گزارش های بزرگترین اتحادیه کارگری امریکا در آمده است. اما قضیه چیست؟ این محاسبات بر اساس دریافتی مدیران ۵۰۰ ابرشرکت بزرگ امریکا و جهان (شرکت های “اس اند پی ۵۰۰”) است، یعنی کل این نتایج تنها بر اساس دریافتی ۵۰۰ مدیر عامل است، در حالیکه فقط در امریکا بیش از ۲۵۰ هزار مدیر عامل و شرکت مشغول به فعالیت اند!

 

اگر به جای این نمایش ها، قدری واقعی تر به قضیه نگاه کنیم و همه شرکت ها را در نظر بگیریم، معلوم می شود که تفاوت دریافتی یک مدیر عامل “متوسط” با یک کارگر “متوسط” بسیار کمتر از اینهاست، برای سال ۲۰۱۳ این عدد حدود ۴ برابر است که فقط کمی! با آن سیصد برابر فاصله دارد.

 

اما در همان ۵۰۰ شرکت هم ابهام کم نیست، گفته اند که اوایل دهه ۱۹۸۰ برای این شرکت ها نسبت حقوق مدیر عامل به کارگر حدود ۴۲ بوده است و اکنون به بیش از سیصد رسیده است. این یعنی نابرابری به شدت افزایش یافته است! با این ادعا هم باید با احتیاط برخورد کرد؛ نخست آنکه ترکیب این ۵۰۰ شرکت در “اس اند پی ۵۰۰” با گذر زمان تغییر می کند؛ شرکت های سه دهه پیش همان هایی نیستند که امروز هم حضور دارند؛ چیزی در این شرکت ها طی این دوره تفاوتی اساسی کرده است: اندازه آنها.

 

در این فهرست شرکت های بزرگتر به تدریج جایگزین کوچکترها می شود؛ در پژوهشی نشان داده شد که این افزایش ۶ برابری پرداختی به مدیران شرکت های بزرگ از ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۳ را می توان با توجه به ۶ برابر شدن ارزش شرکت ها توضیح داد: شرکت ها بسیار بزرگ شده اند، بردی جهانی پیدا کرده اند و طبیعی است که قابلیت های لازم برای اداره یک شرکت بزرگ جهانی بسیار متفاوت از قبل است، شرکتی ۶ برابر بزرگتر شده است، عجیب است مدیر عامل ان ۶ برابر بیشتر حقوق بگیرد؟

 

تمام حرف این است که بخشی از واقعیت را به جای همه آن نگیریم و زیاد بی روغن سرخ نکنیم؛ همین قضیه در ایران در مورد پرداختی به پزشکان و برخی حرفه های دیگر هم صادق است که درآمد بالای کسر کوچکی از آنها را نباید نماینده درآمد کل آنها گرفت، اما یک چیزی هم فراموش نکنیم، آنچه در بالا آمد برای شرکت انتفاعی و خصوصی صادق است، بسیاری از مدیران دولتی که از پول عمومی برای خودشان حقوق چند ده میلیونی می برند، بعید است کارشان نامی جز راهزنی داشته باشد، والله اعلم.

لینک مرجع

یک دیدگاه برای “در باب یک توهم؛ حقوق نجومی مدیران!”

  • ناشناس گفت:

    جناب دکتر خالقی،
    سوالی که از شما دارم این است: آیا آن کارگری که نابغه آفریده نشده، در خانواده ثروتمندی بدنیا نیامده، امکانات کافی برای توسعه فردی خود نداشته و … ناچار به کسب درآمد پایین برای خود و خانواده خود است؟ متاسفانه اغلب حکومتها در جهان وظایف اصلی خود رافراموش کرده اند: ایجاد رفاه استاندارد برای تمام افراد جامعه. کاری که کشوری مانند فنلاند از پس آن کاملا برآمده است: این کشور مهاجر به اندازه ای میگیرد که لتواند رفاه میانه ای (استاندارد) برای تمام مردم کشورش فراهم کند. اگر فردی تخلف رانندگی کرد به نسبت درآمدش جریمه می شود و…. بله ما مشکل داریم با اختلاف فاحش حقوق مدیران و کارگران (با اینکه بنده خودم مدیر هستم). زندگی و سرنوشت مردم بازی تخته نرد نیست که اگر شانس آوردند ببرند. آنها دولت کارآمد و آگاه به فلسفه وجودی خود میخواهند.