در چند ماه اخیر مدیران نفتی که برای مذاکره با مقامات به ایران می آمدند می گفتند از گوشی های موبایل قدیمی استفاده می کردند و مجبور بودند هنگام سفر بعضی نرم افزارهای خاص و حساس را از لپ تاپ شخصی شان پاک کنند تا مبادا ناخواسته تحریم ها را زیرپا گذاشته باشند! در این حال وهوا شرکتی پا پیش گذاشته و قراردادی امضا شده است، پس عجیب نیست دولتی ها با دمشان گردو بشکنند.
این شرکت سال 2006 به دلیل تحریم ها از ایران خارج شد و بعد از 11 سال دوباره قرار است برگردد، حرف و حدیث ها در مورد قراردادها کم نیست، از قرار به دلایل قابل فهمی جزئیات مفاد آن در دسترس عموم نیست، با این حال گامی به جلوست. ظالمانه یا عادلانه اش را کاری نداریم، ولی این تحریم ها واقعی بودند و هستند؛ به هر چیزی شبیه اند جز کاغذپاره، می بینید که بعد از دو سال همچنان باید مشوق به اجنبی بدهیم تا وارد میدان شود. احتمالا “توان داخلی” و “همت و دانش ایرانی” و مانند آن هم خیلی به کار نیامده است، اگر قرار بود کاری کنند این ده یازده سال فرصت بود.
یک کار خوب این است که کسانی هزینه های این تحریم ها را حساب کنند؛ در مورد اینکه چنین هزینه هایی لازم بود یا نبود قضاوتی ندارم، ولی معیار بدی هم نیست که بدانیم با خودمان و سیاست خارجی مان چند چندیم. به دلایل روشن، محاسبه هزینه های تحریم برای ایران ساده نیست؛ شاید تنها پژوهش معتبر را موسسه کارنگی در 2013 و دو سال پیش از برجام انجام داده است که زیان مستقیم برنامه هسته ای بر اساس کاهش درآمد صادرات انرژی و سرمایه گذاری خارجی از دست رفته حدود 100 میلیارد دلار برآورده کردند.
می شود حدس زد هزینه واقعی حتی تا 2013 هم بسیار بیشتر از این بود، حال آنکه باید هزینه های این چند سال را هم به آن بیفزاییم. یکی از نویسندگان، کریم سجادپور دو سه سال پیش عددی حدود 500 میلیارد دلار را گزارش کرده بود که البته باز تقریبی دست پایین است. فرض کنیم اگر برجامی نبود همان به روایتی 100 میلیارد دلاری که در دولت اوباما آزاد شد را هم باید به این هزینه ها اضافه می کردیم.
خلاصه حواسمان باشد دنیا حساب کتاب خودش را دارد و شکم گرسنه 80 میلیون رعیت ممالک محروسه ایران را شعار سیر نمی کند، بماند که مصیبت کم آبی و محیط زیست هم داریم. به نظرم کمی نگرانی بد نیست، فاجعه در دو قدمی است!