![](https://khaleqi.com/wp-content/uploads/2017/03/iran039s-president-ahmadinejad-walks-hand-hand-saudi-arabia-king-abdullah-they-arrive.jpg)
سال 1977 یعنی یک سال پیش از بحرانی شدن اوضاع در ایران، شاه پیشنهاد افزایش 15 درصدی قیمت نفت برای سال آینده را در اوپک مطرح کرد، شیخ خالد سعودی مخالفت کرد. اما با توجه به نفوذ بالای شاه در اوپک، افزایش قیمت تصویب شد. حکام صحرای حجاز اعلام کردند که اثر این افزایش را خنثی می کنند. آنها با حمایت یانکی ها به نوعی “کودتا نفتی” دست زدند. بسیار بیشتر از سهمیه تعیین شده تولید کردند و قیمت ها کاهش زیادی یافت.
ایران یکباره از درآمدهای پیش بینی شده اش محروم شد و مجبور به استقراض شد، سیاست های ریاضتی در یک اقتصاد متورم نفتی و نارضایتی های سیاسی گسترده چنان بالا گرفت که شاهی که می خواست قدرت اول منطقه باشد و در اقیانوس هند و شاخ آفریقا هم قدرتنمایی کند، مجبور شد تاج و تختش را رها کند. این را همینجا داشته باشید و اجازه دهید سی سال جلوتر برویم.
از سال 2006 به تدریج بروز یک شوک نفتی در افق بازار انرژی پیدا بود، گفته اند سعودی ها برای سال 2007 در بودجه پیش بینی کرده بودند که 9 میلیون بشکه در روز تولید کنند و قیمت از 42 دلار پایین تر نیاید. اما قیمت نفت نه تنها کاهش نیافت، در ماه های پایانی همان سال به 98 دلار رسید، سال 2008 پرزیدنت بوش دست به دامان ملک عبدالله شد تا قیمت نفت را پایین بیاورد.
عرب ها 250 هزار بشکه به عرضه افزودند، کارگر نیفتاد. 500 هزار بشکه دیگر هم اضافه شد، ولی قیمت تا نیمه های سال 2008 به بشکه ای 142 دلار هم رسید. محمود احمدی نژاد در آن دوران خوشحالترین مرد زمین بود. اما سعودی ها شیر نفت را بازتر کردند و عرضه افزایش یافت، این بار اوضاع به شکل دیگری گشت، قیمت به 107 دلار رسید.
ایرانی ها که فکر نمی کردند قیمت نفت زیر 90 دلار برسد، خواهان همکاری با سعودی ها برای افزایش قیمت نفت شدند، ملک عبدالله اعتنا نکرد و تا پایان آن سال قیمت به 43 دلار رسید. وقتی در آغاز سال 2009 قیمت به 33 دلار کاهش یافته بود، حکام حجاز تازه شروع به کاهش عرضه کردند.
حکام حجاز می خواستند سناریو قبلی را دوباره تکرار کنند که به دلایل زیادی که مجال گفتن آنها نیست ناموفق ماند. کشورها لزوما نباید در مرزهای سرزمینی هم سرباز پیاده کنند، همین کاهش قیمت ها تفاوت چندانی با اعلان جنگ با ایرانی ها نداشت. به یاد بیاورید طرح هدفمندی یارانه ها در سال 1387 در دولت مهرورزی در قالب لایحه به مجلس تقدیم شد (حدود ماه های آغازین سال 2009)، از منطق درست آن که بگذریم، شوخی است فکر کنیم دولت مهرورزی به دلایل اقتصادی صرف خواست کاری کارستان کند و مثلا سیاست های نئولیبرال! را اجرایی کند. قضیه یک توجیه روشن سیاسی داشت.
بحث ناآرامی های بعد از انتخابات هم سال 2009 روی داد، تصور کنید کشوری درگیر مشکلات اقتصادی جدی ناشی از کاهش قیمت نفت، با یک بحران داخلی گسترده هم روبه رو شود. یک بحران سیاسی-اقتصادی-امنیتی تمام عیار البته با هزینه های بسیار از سر کشور گذشت، چیزی که در سال 57 باعث سقوط نظام شاهنشاهی شد. به نظرم باید به ایرانی ها برای مدیریت این بحران نمره قبولی داد، والله اعلم.