بعد از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در ۱۹۶۷ که کنترل کرانه باختری رود اردن از دست دولت اردن خارج شد، فداییون فلسطینی پایگاه هایشان را به داخل مرزهای اردن منتقل کردند تا حمله به مناطق اشغال شده توسط اسرائیل را از همانجا پیش ببرند؛ یک سال بعد جنگی هم در شهر مرزی کرامه در گرفت که ائتلاف سازمان آزادی بخش فلسطین و اردنی در آن پیروز شدند.
این پیروزی به فلسطینی ها اعتبار و قدرت زیادی بخشید؛ بعد از مدتی فلسطینی های مقیم اردن سر ناسازگاری برداشتند و به فکر افتادند که پادشاهی هاشمی اردن را هم سرنگون کنند، دولت در دولت تشکیل داده بودند و قانون و مقررات دولت اردن را هم جدی نمی گرفتند؛ حتی دو بار هم تلاش کردند تا ملک حسین اردن را ترور کنند.
ملک حسین ابتدا با آنها مدارا می کرد؛ اخراج آنها از اردن میان دیگر کشورهای عربی صورت خوشی نداشت، تا اینکه قضیه هواپیماربایی سپتامبر ۱۹۷۰ پیش آمد، فلسطینی ها طی ۳ روز سه هواپیمای اروپایی را ربودند و آنها را مجبور به فرود در یک فرودگاه نزدیک زرقا در خاک اردن کردند؛ این فرودگاه پایگاه قدیمی نیروهای انگلیسی به شمار می آمد.
فلسطینی ها گروگان های غیر یهودی را آزاد و هواپیما را جلوی دوربین خبرگزاری های بین المللی منفجر کردند، استفاده از خاک اردن برای این کار تهدید جدی پادشاهی اردن به حساب می آمد؛ صبر ملک حسین سر آمد و ارتش اردن وارد میدان شد، کمپ های پناهندگان فلسطینی در دو شهر عمان و اربد محاصره شد و همان زمان از سوریه هم نیرویی به هواداری از فلسطین به سمت اربد به راه افتاد.
ارتش اردن از زمین و هوا با حمایت اسرائیل سوری ها را عقب راند، با فشار دولت های عرب آتش بس برقرار شد، ولی کار تمام نشد و چند ماه بعد دوباره ارتش اردن با فلسطینی ها درگیر شد و کار به اخراج آن به لبنان کشید، همان زمان ها بود که سازمان سپتامبر سیاه شکل گرفت که بعدها نخست وزیر اردن را هم ترور کرد. در این درگیری ها حدود ۴۰۰۰ نفر فلسطینی و سوری و ۵۳۷ نفر اردنی هم کشته شدند. این نبرد در بهبود تصویر ملک حسین نزد اردنی ها بسیار موثر بود و هویت ملی آنها را تقویت کرد
اما قضیه خیلی بی ارتباط به ایران هم نیست، ملک حسین در زمستان سال ۱۹۷۹(۱۳۵۷) به ایران آمد، او که شاه ایران را به نوعی الگوی خود تلقی می کرد به او پیشنهاد کرد درست همانند او در سپتامبر سیاه عمل کند و ارتش را وارد میدان کند و طومار مخالفان را در هم بپیچد. حتی اگر شاه تمایل ندارد، ملک حسین خود می تواند فرماندهی را بر عهده بگیرد؛ شاه پیشنهاد او را رد کرد و ملک حسین به اردن بازگشت، او هم فهمید که کار محمد رضا شاه تمام است.