در چند روز گذشته از حجم حیرت آور قراردادهای امریکا و عربستان زیاد شنیده ایم، ارقام متفاوت بود، ولی یک فقره خرید ۱۱۰ میلیارد دلاری تسلیحات در طی ده سال و حدود ۳۸۰ میلیارد دلار هم از قرار حجم قراردادها و تفاهم نامه های دیگر است.
سهم غول نفتی آرامکو حدود ۵۰ میلیارد دلار با یازده شرکت امریکایی بوده است و در کل بخش انرژی حجم همکاری ها به حدود ۲۰۰ میلیارد دلار می رسد، شرکت های جنرال الکتریک، اکسون مبیل، بلک استون و بسیاری دیگر درگیر کار اند و برای مثال این آخری ۲۰ میلیارد دلار از صندوق سرمایه گذاری عمومی (معادل صندوق توسعه ملی خودمان) برای توسعه زیرساخت عربستان دریافت می کند و معادل همین مبلغ هم از منابع دیگر تامین خواهد شد. برای مقایسه حجم کار کافی است بدانیم کل تولید ناخالص داخلی ایران در سال گذشته میلادی حدود ۴۱۲ میلیارد دلار برآورد می شود.
این حوالی کسانی این را به حساب زبلی یانکی می گذارند که از آب گل آلود ماهی گرفته اند، حرفی نیست، ولی این طرف هم سعودی ها تجربه حکومت داری شان کم نیست و احتمالا دلایل موجهی داشته اند. هدفشان را رابطه برد- برد با امریکا تعریف کرده اند، دو مضمون عمده در گفتگوها “زمینه برای کاهش خام فروشی نفت (همان اقتصاد مقاومتی)” و همچنین “مبارزه با خطر ایران” بوده است.
عرب ها واقع بینانه به اوضاع نگاه می کنند، در آینده ای نزدیک بعید است خود را درگیر جنگ مستقیم با ایرانی ها کنند، راه های نرم تر را ترجیح می دهند و با دیگر برادران عرب خود هم در خطرناک بودن ایران هم نظرند، همین چند روز پیش ایمیل های هک شده یوسف العتیبه سفیر قدرتمند امارات در امریکا نشان می داد که تلاش می کند شرکت های دیگر را از ورود به اقتصاد ایران منصرف کند. با اندیشکده بنیاد دفاع از دموکراسی و مارک دوبویتز معروف که از تندروترین مخالفان برجام و هوادار برخورد تند با ایران است هم رابطه بسیار نزدیک دارد و کیست که نقش اندیشکده ها را در سیاست خارجی امریکا نداند.
اخوان عرب تمام نفوذ خود را به کار می برند تا سرمایه گذاری در ایران انجام نگیرد، پول و نفوذ دارند و از ابزارهایشان هم خوب استفاده می کنند. شباهت رفتار آنها با محمد رضا شاه برای مقابله با خطر شوروی و کشورهایی مانند عراق بسیار جالب است. شاه ایران به دنبال کشاندن هرچه بیشتر امریکایی ها به ویژه نظامی ها و از جمله چمدان آبی های (بلو سویترز) نیروی هوایی امریکا به ایران بود، زمانی از قرار ۴۰ هزار نفر امریکایی در ایران مشغول کار بودند.
استدلالش این بود که در صورت حمله نظامی از سمت شوروی با وجود شهروندان امریکایی می تواند روی مداخله موثر امریکا حساب کند و آنها هم وارد جنگ خواهند شد. او هم به دنبال توسعه هرچه سریعتر اقتصادی و نظامی بود تا به قول خودش زودتر به دروازه تمدن برسد، ولی تا رسیدن به آنجا می خواست سپری برای دفاع داشته باشد، هرچند دنیا به کامش نچرخید.
به نظر می رسد در مورد سعودی ها هم قضیه متفاوت نیست، آنها هم می خواهند تا رسیدن به نقطه امن هر چه بیشتر سرنوشت خود را با دیگران گره بزنند. حکام حجاز از نظر دفاعی به قول اهل فن دنبال “سازمان دفاعی اشتراکی” با دیگر کشورهای عرب اند، ولی پیش از آن سهام آرامکو را عرضه می کنند تا حمایت جهانی انبوه سهامداران را برای بقای خود داشته باشند، پول خرج می کنند و یانکی ها را به کشور خود می آورند و هم برای آنها و هم خودشان کار تولید می کنند تا کسی به آنها چپ نگاه نکند.
آنها می دانند که نمی دانند و می روند دنبال اهلش و در کنارش یاد می گیرند تا روزی که سرپا بایستند، متحد خوبی و خوش سابقه ای هم پیدا کرده اند که تخصص در همین کارها دارد (ر.ک. پست قبلی)، کسی چه می داند شاید عرب ها همینکه خود را درگیر مفهومی نادرست از “استقلال” نکرده اند، از ما موفق تر عمل کنند، والله اعلم.