حضرت مارکس جایی  نوشته است ضرورت بدیهی استفاده صرفه جویانه از آب… در شرق ناگزیر مداخله قدرت متمرکز دولت را می‌طلبد. منشأ آن وظیفه اقتصادی یعنی به ویژه وظیفه سازمان دادن امور عمومی که دولت‌های آسیایی مجبور بودند اجراء کنند، از همین جاست. این مضمون را بعد از او بسیار تکرار کردند، از جمله گفته اند در همین مملکت برای حل مشکل آب روش ساخت قنات دنبال شد که به واقع از شاهکارهای ایرانیان باستان است. این کار نیازمند سازماندهی و کار جمعی و فرماندهی متمرکز بود و عجیب نبود که تمرکز قدرت در حکومت را هم شاهد باشیم و این خود را در ارزش ها و فرهنگ نیز بازتاب داده است، از جمله برخی حتی باور به تک خدایی را هم به همین تک فرومانروایی ربط داده اند. گفته اند در این حوالی وقتی روی زمین بناست یک نفر حاکم باشد، بعید است کسی به فکر بیفتد که عرصه ملکوت می تواند چند حاکم داشته باشد. خلاصه آنکه حاکم یکی و خدا یکی!

 

باری، گذشته از این ادعاها که خالی از اشکال نیست، همیشه دغدغه ام این بود که در ایران هرچقدر هم بخواهیم از شر مداخله دولت رها شویم، این مسئله آب مشکل ساز است و مثل گذشته همچنان باید دولت نقش پررنگ داشته باشد (چه خبر بدی!). اما از طرفی بعید است مداخله دولت در زمینه آب خیلی متفاوت از بقیه امور باشد، همان نقدهای سابق به دولت مثل نداشتن اطلاعات و انگیزه در این مورد هم رواست و به نظر می رسد اینجا هم مالکیت خصوصی و بازار باید کارآمدتر عمل کند، هیچ دولتی دلسوزتر از خود فرد برای دارایی او نیست. با این حال اجازه دهید مسئله را به شکل دیگری طرح کنیم، شاید بتوان راهکار دیگری یافت.

 

کسانی گفته اند یکی از بزرگترین مصیبت ها در مدیریت آب همین ارزان بودن آن به دلیل یارانه ها و حمایت های دولتی است، هر اقتصاد خوانده ای می داند که قیمت های پایین تر از قیمت واقعی باعث مصرف بیشتر و اتلاف می شود. قیمت در واقع علامت دادن برای مصرف کمتر یا بیشتر است. در مورد آب هم قضیه متفاوت نیست، ولی دولت ها با دلایل سیاسی و اجتماعی این حمایت های ویژه را توجیه می کنند.

 

بد نیست از یک تجربه متفاوت صحبت کنیم، در اسرائیل از آغاز تاسیس تمام منابع آب در مالکیت دولت بوده است و یک اداره دولتی مدیریت منابع آب را برعهده داشت، در سال 2008 قانونی تصویب شد که کل سیستم آب خرجش را خودش درآورد! به این معنی که مصرف کنندگان خودشان پول تمام هزینه را پرداخت کنند.  البته هزینه دریافتی برای مصارف کشاورزی پایین تر بود، این هم بد نبود، چرا که در غیر این صورت، با بالا رفتن هزینه خوراک و تغذیه، افراد مجبور بودند حتی پول بیشتری هزینه کنند.

 

سال بعد مشترکین با 40 درصد افزایش هزینه آب روبه رو شدند، ولی همین مصرف را 15 درصد کاهش داد و کشاورزان هم خیلی زود به روش های آبیاری کارآتر رو آوردند. البته این به تنهایی کارساز نمی شد، اگر آنها پیش از واقعی سازی قیمت، آموزش شهروندان را در دستور کار قرار نمی دادند. پیش از این برای سالها، تبلیغات و آموزش فراوانی برای بهبود مصرف آب و استفاده بهینه از آن در دستور کار قرار گرفته بود و سپس از واقعی سازی قیمت به عنوان مشوق استفاده شد.

 

به نظر می رسد می شود مسئله حیاتی آب را به شکل متفاوتی دید، وقتی پای قیمت واقعی باز می شود، چرا فکر نکنیم در عرصه آب هم بخش خصوصی و نهادهای غیردولتی بهتر از دولت ها عمل نکنند؟ البته کار بسیار پیچیده است و باید بسیار پخته تر شود، ولی فکر کنم می توان آن را جدی گرفت.

متن اصلی 1       متن اصلی 2